پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
09 مرداد 1397 - 10:58

جنگ معیشتی و الزامات آن

جنگ معیشتی، از انواع رقابت غیرمستقیم در نظام بین‌الملل است که طی آن، آنگاه که بازیگری نمی‌تواند با روش‌های سخت مانند تهدید، جنگ نظامی و... طرف مقابل خود را تسلیم کند، می‌کوشد با تأثیرگذاری بر منابع حیاتی طرف مقابل و ایجاد محدودیت برای وی در دسترسی به این منابع، به تدریج زمینه‌های تسلیم آن را فراهم کند.
نویسنده :
مصطفی قربانی
کد خبر : 1212

پایگاه رهنما به نقل از بصیرت ، واقعیت صحنه‌ی عمومی کشور و زندگی و معیشت مردم نشان از وجود یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار دارد. دشمنان نظام و ملت ایران پس از پیاده‌سازی ترفند‌های مختلف در قبال ملت ایران برای تسلیم‌سازی آن‌ها در مقابل خود، اکنون در یک نبرد بی‌امان اقتصادی، با هدف قرار دادن ملزومات حیاتی و زیرساخت‌های اساسی اقتصادی ایران، اقتصاد و معیشت مردم را موردتهاجم قرار داده‌اند تا به زعم خود، زمینه‌های نارضایتی و ناامیدی مردم و در گام بعدی، بی‌تفاوتی آن‌ها در قبال سرنوشت کشور و در نهایت، ضعف و شکنندگی درونی در مقابل توطئه‌های خارجی را فراهم کنند.

می‌توان گفت که جنگ معیشتی، از انواع رقابت غیرمستقیم در نظام بین‌الملل است که طی آن، آنگاه که بازیگری نمی‌تواند با روش‌های سخت مانند تهدید، جنگ نظامی و... طرف مقابل خود را تسلیم کند، می‌کوشد با تأثیرگذاری بر منابع حیاتی طرف مقابل و ایجاد محدودیت برای وی در دسترسی به این منابع، به تدریج زمینه‌های تسلیم آن را فراهم کند. بنابراین، اولاً روی آوردن دشمن به جنگ معیشتی، نشان از بی‌اثر شدن سایر حربه‌ها و ابزار‌های محاربه‌ی وی است و ثانیاً هدف از این جنگ، چیزی جز تسلیم ملت ایران نیست.

نکته‌ی مهم در این زمینه و سببِ مهمِ روی آوردن و تمرکز دشمن بر این نوع نبرد این است که به سبب ماهیت متفاوت این جنگ با جنگ نظامی، گرفتن آرایش جنگی و آمادگی برای نبرد در این جنگ، دشوارتر از جنگ نظامی است؛ زیرا در جنگ نظامی، تهدید متوجه جان و جسم افراد است، اما در جنگ اقتصادی و معیشتی، تهدید متوجه معیشت و مادیات زندگی است و در حالی که اثرگذاری تهدید در حالت اول، آنی است، در حالت دوم، اثرگذاری تهدید آنی نیست و حتی ممکن است در ظرف یک هفته، یک ماه و حتی بیشتر از آن، بر زندگی و معیشت مردم اثر بگذارد. بنابراین، واکنش به جنگ نظامی بسی آسان‌تر و سریع‌تر از جنگ اقتصادی و معیشتی است.

به عبارت دیگر، به سبب رویارویی مستقیم با دشمن و سنگر گرفتن عینی در مقابل آن در جنگ نظامی، حفظ و ارتقای آمادگی برای مقابله با دشمن در رویارویی نظامی آسان است؛ یعنی رزمندگان با دیدن تهدید‌های دشمن به راحتی انگیزه‌ی مقابله پیدا می‌کنند، اما در جنگ معیشتی کنونی، پی بردن به نقشه‌های دشمن و ایجاد آمادگی و انگیزه‌ی مقابله در مقابل آن، به راحتی برای همه‌ی مردم امکان‌پذیر نیست؛ زیرا در کنار فشار‌های خارجی، ضعف‌های درونی نیز وجود دارد. علاوه بر این، در نبرد نظامی، معمولاً همه‌ی کسانی که وارد عرصه‌ی نبرد می‌شوند، از حداقلی از آمادگی رزمی و دفاعی برخوردارند، اما در جنگ معیشتی همه‌ی رزمندگان از حداقل توانایی برخوردار نیستند.

تفاوت دیگر این دو نوع جنگ در ماهیت نیرو‌های درگیر، دامنه و وسعت درگیری است؛ برخلاف جنگ نظامی که تعدادی از مردم؛ اعم از نیرو‌های نظامی و نیرو‌های داوطلب مردمی، در آن درگیر هستند و صرفاً آن‌ها هستند که به طور مستقیم درگیر نبرد با دشمن بوده و سختی‌های نبرد را به جان می‌خرند، سربازان و رزمندگان جنگ معیشتی عموم مردم؛ از غنی و فقیر گرفته؛ از طبقه متوسط تا طبقات مستضعف گرفته و از مسئولان و دولتمردان تا تک‌تک افراد جامعه را دربرمی‌گیرد. بنابراین، میدان درگیری و عملیات در این جنگ وسیع بوده و همه را در برمی‌گیرد.

بنابراین، جنگ معیشتی به لحاظ ماهیت، دامنه‌ی وسیع‌تر و نبود حداقل آمادگی در همه‌ی رزمندگانِ جنگ معیشتی، تلفات و آسیب‌های بیشتری را به کشور وارد می‌کند. با پذیرش این واقعیت بسیار مهم که عبارت است از قرار گرفتن کشور در شرایط جنگ اقتصادی و معیشتی و آسیب‌پذیری کشور و مردم از این جنگ، سؤال مهم چگونگی مقابله با آن است. به عبارت دیگر، الزامات خنثی‌سازی تهدید‌های معیشتی دشمن در شرایط کنونی چیست؟ آنچه در زیر بدان‌ها اشاره می‌شود، معطوف به حوزه‌های خرد جامعه و زندگی مردم است که به طور روزمره با آن‌ها سروکار دارند وگرنه در حوزه‌های کلان، مسئولان مختلف و دولتمردان نیز باید با انجام اقدامات سنجیده و قاطع، در این جنگ، نقش‌آفرینی‌های جانانه‌ای داشته باشند. در این خصوص می‌توان به چند نکته اشاره کرد:

۱- اولین، مهمترین و اساسی‌ترین نکته، باور به درگیری در یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار است؛ زیرا تنها با حصول این باور است که می‌توان مطمئن بود که آمادگی و تدابیر لازم برای مقابله و خنثی‌سازی تهدید‌های معیشتی دشمن اتخاذ خواهد شد. واقعیت آن است که از زمان اعمال تحریم‌های جدید آمریکا علیه کشورمان، که مبتنی بر تحریم فراسرزمینی (ثانویه) شکل گرفته، دشمن در پی آن بوده تا با ممانعت از دسترسی ایران به منابع حیاتی اقتصادی، اقتصاد کشورمان را فلج کند. خروج ترامپ از برجام و تلاش مجدد آمریکا برای احیای تحریم‌های ضدایرانی، خود تأییدی است بر تمرکز دشمن بر جنگ معیشتی با ملت ایران و اهمیتی که آن‌ها در نقشه‌ی دشمنی خود با مردم ایران برای این نوع نبرد قائلند.

۲- وقتی بپذیریم که درگیر جنگ هستیم، به طور طبیعی، زندگی در شرایط جنگی مستلزم رعایت یکسری نکات و بایسته‌هایی است که در شرایط عادی و غیرجنگی، الزامی به رعایت آن‌ها وجود ندارد. بنابراین، حال که در شرایط جنگی قرار داریم، باید زندگی در شرایط جنگ را مدنظر قرار دهیم. شاید بتوان گفت که مهمترین نکته در این زمینه، اصلاح سبک زندگی، بویژه الگوی مصرف، الگوی تفریح، پرهیز از چشم‌وهم‌چشمی‌ها، رعایت اعتدال در خرید و مصرف، مدیریت هزینه‌های زندگی متناسب با درآمد خانوار و... است. به عبارت دقیق‌تر، از آنجا که در جنگ معیشتی کنونی با افزایش هزینه‌های زندگی روبرو هستیم، همه‌ی آحاد مردم و مسئولان باید تلاش کنند تا اولاً هزینه‌های زاید را به طور کامل قطع کنند و ثانیاً در حوزه‌های ضروری و اساسی نیز خیلی از حد نیاز فراتر نروند. به عبارت دقیق‌تر، در شرایط موجود، چون میزان رشد درآمد‌ها کمتر از میزان رشد هزینه‌ها می‌باشد، باید از هرگونه تلاشی برای کاهش هزینه‌های جاری زندگی دریغ نورزیم. می‌توان گفت که راهکار اجرایی کردن این الزام مهم را هم می‌توان در سه کلیدواژه‌ی خلاصه کرد: «مدیریت ذهن»، «مدیریت طبع» و «مدیریت نیازها». اگر این سه را نیز بخواهیم ذیل یک عنوان جمع کنیم، می‌گوییم پرهیز از دامن زدن به اشتهای سیری‌ناپذیر خود و تعریف حد و مرز برای آن.

۳- از آنچه گفته شد، این نکته نیز استنباط می‌شود که در شرایط جنگی کنونی، امکان برآورده شدن همه‌ی خواسته‌ها و نیاز‌ها وجود ندارد؛ زیرا با افزایش قیمت‌ها، هزینه‌های تأمین مایحتاج زندگی و پرداختن به فراتر از آن، بیشتر شده و طبیعی است که در این شرایط، عموم مردم نتوانند مانند سابق، نیاز‌ها و خواسته‌های خود را تأمین کنند. بنابراین، پذیرش این فاصله میان توانایی‌ها و انتظارات، ضروری است.

۴- امیدبخشی به مردم با بیان این نکته‌ی مهم که اولاً به فضل الهی این مشکلات قابل عبور خواهد بود و ثانیاً ابزار خنثی‌سازی آن‌ها نیز بقدر کافی در اختیار دولت و ملت ایران قرار دارد. در این زمینه باید توجه داشت که شرایط موجود به هیچ‌وجه از شرایط زمان جنگ تحمیلی دشوارتر نیست و همانند همان دوره، با اتحاد مسئولان و پشتیبانی مردم، این مرحله را نیز با موفقیت پشت‌سر خواهیم گذاشت. علاوه بر این، در حوزه‌ی عملی نیز امکان محصورسازی کامل ایران به چند دلیل وجود ندارد.

اول اینکه شدیدترین تحریم‌ها در زمان اوباما اعمال شد، اما در اوج شدت تحریم‌ها، باز کشورمان توانست ایستادگی کند و اکنون هم که ترامپ می‌کوشد تا تحریم‌های ضدایرانی را به حالت ماقبل برجام برگرداند، بنا به گزارشی که اخیراً رویترز منتشر کرده است، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، وی تنها می‌تواند ۸۵ درصد ساختمان تحریمی سابق را علیه ایران احیا کند؛ این یعنی خود به خود ما به تحریم‌هایی با میزان شدت کمتری نسبت به قبل مواجهیم.

دوم اینکه دو حوزه‌ی زیربنایی و مهم در تحریم‌های ضدایرانی آمریکا؛ یکی تحریم‌های نفتی و دیگری، تحریم معاملات بانکی و دلاری ایران است که در این زمینه باید گفت که در حوزه‌ی نفت، آمریکا هیچ‌گاه نمی‌تواند صادرات نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه در روز برساند، کمااینکه تضمین فروش رقمی در همین حدود جزو پیشنهاد‌های ۱+۴ به کشورمان است. در همین راستا، کارشناسان اذعان دارند که به شرط مبارزه با فساد و قاچاق (حدود ۲۰ میلیارد دلار از درآمد صدمیلیاردی ارزی کشور، صرف قاچاق می‌شود) ایران می‌تواند با همین میزان فروش، اقتصاد خود را سرپا نگه دارد. در حوزه‌ی بانکی نیز راه‌حل دور زدن تحریم‌های آمریکا، انجام معاملات پایاپای، انعقاد پیمان‌های دوجانبه پولی و انجام معاملات خارجی با ارز‌های ملی و... است که ایران با استفاده از این روش‌ها می‌تواند از سد تحریم‌های بانکی نیز عبور کند. کمااینکه انجام معاملات بانکی ایران با یورو، توسط بانک مرکزی فرانسه نیز یکی از مهمترین پیشنهاد‌های ۴+۱ به کشورمان می‌باشد. در همین راستا گفته می‌شود که چنانچه ایران با هشت کشور ازجمله روسیه، ترکیه، چین و... بتواند پیمان‌های دوجانبه پولی اجرا کند، ۶۰ درصد مشکلات بانکی آن که به دلیل تحریم‌های آمریکا ایجاد شده است، حل خواهد شد.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات